نویسنده و کارگردان نمایش افسانه قلیدون گفت:این اثر اقتباسی از یک افسانه کهن ایرانی و گنجینه ادبیات ملی و فولکلور است که توسط “گوسانها” یا همان نقال های دوره گرد سینه به سینه و به طور روایی نقل شده و از ازمنه های دور برای ما به یادگار مانده است.ما نیز کوشیده ایم در مرحله نخست با حفظ اصالت داستان مطابق سلایق کودک امروز با تیم اجرایی مجرب این افسانه را با زبان هنر نمایش برای مردم اجرا کنیم.
به گزارش اخبارویژه – کیوان ظهرابی الگو پردازی مناسب در جهت شخصیت پردازی صحیح را هدف غایی این نمایش برشمرد و تصریح کرد:ما با قشر کودک و نوجوان در این نمایش به عنوان مخاطب سروکار داریم که در مرحله تکوین و رشد فکری،حسی و گذر از شخصیت اولیه (ذاتی)به شخصیت ثانویه(اکتسابی) و به بیانی دیگر ناخودآگاهی به خودآگاهی هستند بنابراین تزریق ارک تایپ ها،الگوها و مفاهیم وفضایل ژرف انسانی برای شکل گیری هرچه بهتر شخصیت ثانویه در این دوران حساس از عمر آدمی امری بسیار مهم است که باید به آن عمیقا پرداخته شود.
وی گفت:چند ماهی است که با تمرینات مداوم در حال آماده سازی این تئاتر هستیم که به لطف خداوند از۲۶ تا ۳۰مهرماه سال جاری ساعت ۱۹ در فرهنگسرای اشراق به روی صحنه خواهد رفت.
وی با بیان اینکه کودکان بزرگترین روح همذات پندار جهانند اظهار کرد:بچه ها در لحظه و “ان” زندگی میکنند و چندان دغدغه آینده و حسرت گذشته را ندارند بنابراین دنیای خاص خودشان را دارند که همه وظیفه داریم علاوه بر درک دنیای آنها و احترام به پرسش و رویکردهایشان در مورد پدیده های گیتی، خوراک فکری مناسبی در جهت شکل گیری آنچه که میتوانند باشند یا آنچه باید باشند را در اختیارشان قرار دهیم یعنی به معنای دیگر درست اموزش و پرورششان دهیم. یکی از مهمترین ابزارها در نیل به این هدف استفاده از سلاح هنر و در صدر آنها هنر شریف نمایش است.نمایش این قدرت را داراست که بتواند با آنان ارتباطی نزدیک برقرار کند و عمیق ترین مفاهیم بشری را با آمیزه ای از تمام هنرها و با بیانی ساده و روان برایشان ملموس سازد.
ظهرابی با تاکید بر اینکه باید بر روی باور کودکان کارکنیم گفت:
به عنوان مثال اگر کودکی ترسوست میتوان روح” قهرمان بودن” یا “میتوان قهرمان شدن” را در او ایجاد و تقویت کنیم یا اگر دروغگوست باید اصل صادق بودن را در وی بارور سازیم.مطلب دیگر آنکه در به صحنه بردن این نمایش منهای علاقه وافر من به کودکان و اینکه هنوز خود را کودک می پندارم، بحث توجه به ادبیات ملی است.
وی ادامه داد: دراین سالها متاسفانه از فضای فرهنگ ایرانی و مولفه های ویژه آن که توجه به عدل،مروت،ایثار،انصاف،مردم داری،احترام به والدین و طبیعت و هزاران نکته اخلاقی دیگر است دور شده ایم و این در حالیست که ادبیات ما لبریز از قصه است.
این کارگردان تئاتر ادامه داد:مسئولان فرهنگی بی تعارف برنامه ریزی دقیق و مدون با چشم انداز آینده نگر در حوزه کودک و نوجوان نداشته اند و وضعیت فرهنگی موجود مخصوصا در پایین و بالای شهر خود گویای واقعیت های بسیاری است.در این میان فرهنگسراها،سراهای محل و مدرسه میتوانند مثمرثمرتر استعدادهای کودکان را کشف و پرورش دهند و این جزو وظایف آنان میباشد.
ظهرابی در عین حال تاکید کرد:جای تامل است که آموزش و پرورش و شهرداری دغدغه بچه ها را آنطور که باید و شاید ندارند و هیچ سازو کار مناسبی در این بخش به چشم نمی خورد که استعداد ها و ظرفیتهای بالقوه کودکان شناسایی شود.