در ماههای اخیر، زمزمههای رکود در اقتصاد ایران به گوش میرسد. گویی ابرهای تیره رکود بر سر اقتصاد کشور سایه افکندهاند. سیاستهای انقباضی بانک مرکزی، همچون نغمهای ناآشنا، در گوش فعالان اقتصادی طنینانداز شده و نگرانیها را از آینده اقتصاد ایران دوچندان کرده است. این مقاله سفری است به ژرفای این سیاستها و پیامدهای گسترده آنها بر پیکره اقتصاد ایران، با تمرکزی ویژه بر اقشار کمدرآمد و حداقلبگیران.
https://shishdong.com/blog/estate/terms
به گزارش اخبار ویژه، زمزمههای رکود در اقتصاد ایران هر روز رساتر به گوش میرسد. گویی سیاستهای انقباضی بانک مرکزی، همچون تازیانهای بر سر اقتصاد کشور فرود آمده و نگرانیها را از آینده اقتصاد ایران دوچندان کرده است. این سیاستها که با هدف مهار تورم اتخاذ شدهاند، در حال حاضر به نظر میرسد در حال دامن زدن به رکود هستند.
چهار اسوار رکود:
- نرخ بهره: اولین گام در این مسیر پرفراز و نشیب، افزایش نرخ بهره بود. نرخ بهره که در سالهای اخیر در محدوده منفی سیر میکرد، در حال حاضر به سطحی مثبت رسیده است. این امر سبب کاهش سرمایهگذاری و حبس نقدینگی در سپردههای بلندمدت شده و میتواند منجر به کاهش تولید، افزایش بیکاری و تعطیلی بنگاههای اقتصادی شود. گویی نرخ بهره، همچون اژدهایی آتشین، بر سر راه رونق و پویایی اقتصاد ایران ایستاده است.
- ارز: حذف ارز ترجیحی نیز در سال 1401 شوک بزرگی به اقتصاد ایران وارد کرد. این اقدام که با هدف کاهش یارانهها و ساماندهی نظام ارزی انجام شد، در کوتاهمدت منجر به افزایش قیمتها و تشدید تورم شد. گویی با حذف ارز ترجیحی، ثبات از بازار ارز رخت بربست و طوفان گرانی در اقتصاد ایران وزیدن گرفت.
- مالیات: وضع مالیاتهای جدید نیز در سال 1403 در دستور کار دولت قرار گرفته است. دولت با هدف افزایش درآمدهای خود و جبران کسری بودجه، قصد دارد مالیاتهای جدیدی را از مردم و بنگاههای اقتصادی اخذ کند. این امر میتواند انگیزه سرمایهگذاری را کاهش دهد و به رکود اقتصادی دامن بزند. گویی بار سنگین مالیاتها بر دوش فعالان اقتصادی سنگینی میکند و نفس رونق را از اقتصاد ایران میگیرد.
- مدیریت بازار ارز: مدیریت بازار ارز نیز از دیگر سیاستهای بانک مرکزی در ماههای اخیر بوده است. بانک مرکزی با مداخله در بازار ارز سعی در کنترل نرخ ارز و جلوگیری از نوسانات آن داشته است. با این حال، این سیاست نیز تاکنون نتوانسته ثبات کاملی را به بازار ارز بازگرداند. گویی بازار ارز همچون اسبی سرکش، از مهار بانک مرکزی خارج شده و نگرانیها را از آینده اقتصاد ایران افزایش داده است.
پیامدهای گسترده:
در حالی که سیاستهای انقباضی بانک مرکزی تا حدی در مهار تورم مؤثر بوده است، اما پیامدهای منفی آن بر اقتصاد ایران نیز قابلتوجه است. کاهش تولید، افزایش بیکاری، تعطیلی بنگاههای اقتصادی، کاهش قدرت خرید مردم و تشدید نابرابری اجتماعی از جمله این پیامدها هستند. گویی این سیاستها، زخمی عمیق بر پیکره اقتصاد ایران وارد کردهاند و رنج و سختی را برای اقشار مختلف جامعه به ارمغان آوردهاند.
امیدی در دل تاریکی:
با این حال، در میان این تاریکیها، یک نقطه روشن نیز وجود دارد. کاهش تورم میتواند به نفع حداقلبگیران و اقشار ضعیف جامعه باشد. چرا که با کاهش تورم، قدرت خرید این افراد افزایش مییابد و آنها میتوانند نیازهای اولیه خود را به نحو بهتری تامین کنند. گویی در دل این ابرهای تیره، امیدی برای رهایی از چنگال رکود وجود دارد.
امید به آینده:
اما آیا این نقطه روشن، به تنهایی برای عبور از این بحران کافی است؟ پاسخ به این سوال، چندان ساده نیست. بدون شک، اتخاذ سیاستهای حمایتی از سوی دولت و توجه به معیشت اقشار کمدرآمد، میتواند در این مسیر راهگشا باشد. یارانهها، کمکهای نقدی، سبدهای حمایتی و ایجاد فرصتهای شغلی، از جمله اقداماتی هستند که میتوانند به بهبود وضعیت زندگی حداقلبگیران و اقشار ضعیف جامعه در دوران رکود کمک کنند.
نقش مردم:
علاوه بر این، نقش مردم در عبور از این بحران نیز بسیار حائز اهمیت است. صبر، تدبیر، مصرف بهینه و حمایت از تولید داخلی، از جمله اقداماتی هستند که مردم میتوانند با انجام آنها به رونق مجدد اقتصاد کشور کمک کنند.
جمعبندی:
اقتصاد ایران در حال حاضر در شرایط سختی قرار دارد. سیاستهای انقباضی بانک مرکزی، اگرچه در کوتاهمدت تا حدی در مهار تورم مؤثر بوده است، اما پیامدهای منفی آن بر اقتصاد ایران نیز قابلتوجه است. با این حال، در دل این تاریکیها، نقطههای روشنی نیز وجود دارد. کاهش تورم میتواند به نفع حداقلبگیران و اقشار ضعیف جامعه باشد. اتخاذ سیاستهای حمایتی از سوی دولت، نقش مردم در عبور از این بحران و صبر و تدبیر، میتواند امیدی برای عبور از این دوران سخت و بازگشت به رونق اقتصادی باشد.