ادبیات کلاسیک ایران: نقشه راهی از گذشته برای ساختن آینده‌ای معنادار

در دنیای پرشتاب و مملو از اطلاعات آنی، گنجینه‌های ادبیات کلاسیک ایران همچون شاهنامه، گلستان و بوستان، نه فقط یادگارهایی از گذشته، که راهنماهایی برای درک عمیق‌تر زندگی و هویت ما در زمان حال هستند.

به گزارش اخبار ویژه به نقل از پرداد خبر، چرا باید در قرن بیست و یکم، در اوج پیشرفت‌های فناورانه و در جهانی که به سرعت در حال دگرگونی است، به سراغ متونی رفت که قرن‌ها پیش، با جوهر و قلم بر روی کاغذ نقش بسته‌اند؟ پاسخ به این پرسش، زمانی روشن می‌شود که درمی‌یابیم ادبیات کلاسیک ایران، با آثاری چون شاهنامه فردوسی و دو گوهر بی‌بدیل سعدی، گلستان و بوستان، نه صرفاً مجموعه‌ای از داستان‌ها و اشعار کهن، بلکه چکیده‌ای از خرد، تجربه، فرهنگ و هویت یک تمدن دیرپا است. این آثار، فراتر از ارزش‌های ادبی و هنری خود، به مثابه نقشه‌های راهی هستند که نیاکان ما برای پیمودن مسیر پر پیچ و خم زندگی و دستیابی به کمال انسانی و اجتماعی، از خود به یادگار گذاشته‌اند. بازخوانی و تأمل در این گنجینه‌ها، نه تنها ما را با ریشه‌های عمیق فرهنگی‌مان پیوند می‌دهد، بلکه ابزارها و بینش‌های لازم برای مواجهه هوشمندانه‌تر با چالش‌های دنیای امروز و ساختن آینده‌ای معنادارتر را نیز در اختیار ما قرار می‌دهد. این مقاله، دعوتی است به یک گفتگوی دوباره با این میراث گران‌سنگ و کشف مجدد اهمیت حیاتی ادبیات کلاسیک ایران برای انسان معاصر.

جوهر ادبیات کلاسیک ایران: فراتر از واژگان، در جستجوی معنا

ادبیات کلاسیک ایران به آن بخش از پیکره عظیم و شکوهمند ادبیات فارسی اطلاق می‌گردد که در طول قرون متمادی، از دوران‌های باستان و آغاز شکوفایی زبان فارسی دری پس از اسلام تا نزدیک به دوران معاصر و آغاز تحولات نوین ادبی، توسط نوابغ، سخن‌سرایان، اندیشمندان و عارفان این سرزمین خلق شده و به دلیل برخورداری از ویژگی‌هایی چون ژرفای اندیشه، اصالت فرهنگی و هویتی، پختگی و کمال هنری و ساختاری، زیبایی‌شناسی بی‌بدیل و خیره‌کننده، زبان فاخر، استوار و پرظرفیت، و همچنین تأثیرگذاری پایدار، عمیق و گسترده بر فرهنگ، هنر، اندیشه و ادبیات نسل‌های پس از خود، به عنوان آثار معیار، ماندگار، انسان‌ساز و کلاسیک در تاریخ ادبیات ایران و حتی جهان شناخته شده‌اند. شاهکارهایی چون شاهنامه فردوسی، آثار گران‌سنگ و بی‌همتای سعدی (به ویژه گلستان و بوستان)، دیوان شمس تبریزی و مثنوی معنوی مولانا جلال‌الدین بلخی، غزلیات عالم‌گیر حافظ شیرازی، خمسه نظامی گنجوی، و رباعیات حکیم عمر خیام نیشابوری، تنها نمونه‌هایی از این اقیانوس بیکران، پرگوهر و همواره مواج هستند.

اهمیت و ضرورت مطالعه این میراث گران‌سنگ و بی‌همتا، تنها در ارزش ادبی، تاریخی، زبان‌شناختی و زیبایی‌شناختی آن خلاصه نمی‌شود. ادبیات کلاسیک ایران در واقع به مثابه یک آینه تمام‌نما و بدون غبار از هویت فرهنگی، ملی، تاریخی و معنوی ما ایرانیان و حتی به عنوان بخشی از میراث مشترک بشریت عمل می‌کند که در آن ارزش‌ها، آرمان‌ها، اسطوره‌ها، باورها، جهان‌بینی، تجربیات تاریخی و اجتماعی، و دغدغه‌های وجودی و انسانی مردمان این سرزمین در طول تاریخ پرفراز و نشیب و پرماجرای آن با زبانی هنرمندانه، خلاقانه، تأثیرگذار و جاودانه ثبت و ضبط شده و به دست ما رسیده است. مطالعه، بررسی، تحلیل و تأمل در این متون ارزشمند و انسان‌ساز، نه تنها به ما در شناخت دقیق‌تر، عمیق‌تر و همه‌جانبه‌تر هویت، ریشه‌های فرهنگی، تاریخی و فکری‌مان کمک شایانی می‌کند، بلکه با ارائه دیدگاه‌های ژرف، انسانی و جهان‌شمول در مورد مسائل بنیادین و همیشگی زندگی، می‌تواند به ما در مواجهه هوشمندانه‌تر، اخلاقی‌تر، معنادارتر و انسانی‌تر با چالش‌ها، فرصت‌ها و پیچیدگی‌های زندگی امروز نیز یاری رساند و جهان‌بینی، افق دید و عمق اندیشه ما را گسترش و تعالی بخشد.

شاهنامه فردوسی: ستون خیمه هویت ملی و اقیانوس خرد و آزادگی

شاهنامه، اثر جاودان، سترگ، بی‌همتا و تاریخ‌ساز حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی، به دلایل متعدد، انکارناپذیر و بنیادینی یکی از مهم‌ترین، تأثیرگذارترین، سرنوشت‌سازترین و محوری‌ترین آثار ادبیات کلاسیک ایران و حتی یکی از برجسته‌ترین، شکوهمندترین و پرآوازه‌ترین شاهکارهای ادبیات حماسی و ملی جهان به شمار می‌رود و خواندن، بازخوانی، پژوهش و تأمل در آن در هر عصر، زمانه و مکانی یک ضرورت فرهنگی، ملی، هویتی و انسانی است.

۱. احیای شکوهمند زبان پارسی و پاسداری از میراث فرهنگی ایران‌زمین

در دورانی بسیار حساس، بحرانی و سرنوشت‌ساز از تاریخ پرفراز و نشیب ایران‌زمین، که زبان شیوای فارسی به عنوان یکی از ارکان اصلی هویت ملی و فرهنگی ایرانیان در معرض آسیب، فرسایش، زوال و حتی فراموشی و اضمحلال قرار گرفته بود، فردوسی بزرگ، آن پیر خردمند و فرزانه توس، با همتی پولادین و نستوه، عشقی بی‌کران و وصف‌ناپذیر به ایران، فرهنگ و زبان مادری، و با صرف بیش از سه دهه تلاش خستگی‌ناپذیر، طاقت‌فرسا و طاقت‌سوز، توانست با به نظم کشیدن، سامان بخشیدن، احیا و جاودانه ساختن داستان‌ها، افسانه‌ها، اسطوره‌ها، روایات و تاریخ کهن و باستانی ایران‌زمین، از آغاز آفرینش و دوران پیشدادیان و کیانیان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان و ورود سپاهیان عرب به ایران، نه تنها زبان فاخر، گران‌مایه، پرظرفیت و شکوهمند فارسی را از گزند، آسیب و فراموشی روزگار مصون دارد و آن را برای تمامی نسل‌های آینده به بهترین، زیباترین، استوارترین و ماندگارترین شکل ممکن به یادگار گذارد، بلکه شناسنامه، شجره‌نامه، سند هویت و اعتبار تاریخی، فرهنگی و ملی یک ملت بزرگ، پرافتخار، تمدن‌ساز و کهن را با خون دل و رنج بسیار تدوین، تثبیت، تحکیم و جاودانه سازد. بازخوانی شاهنامه، به معنای سفر به اعماق تاریخ پرماجرا و پر از حکمت زبان مادری و درک بهتر، دقیق‌تر و عمیق‌تر پیوستگی، استمرار، پویایی و غنای فرهنگی ما با گذشته پرافتخار، سرشار از خرد و آکنده از آموزه‌های انسان‌ساز نیاکان فرزانه و بلندهمت‌مان است. این نقش بی‌بدیل، منحصربه‌فرد، تاریخ‌ساز و تمدن‌پرداز، شاهنامه را به یکی از استوارترین، درخشان‌ترین، حیاتی‌ترین و تأثیرگذارترین ستون‌های خیمه رفیع ادبیات کلاسیک ایران و همچنین یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های هویت ملی و فرهنگی ما ایرانیان در طول تاریخ تبدیل کرده است.

سعدی شیرازی (گلستان و بوستان): چکامه حکمت، اخلاق، و ظرایف هنر زندگی

شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی، ملقب به افصح‌المتکلمین و استاد مسلم سخن پارسی، یکی از تابناک‌ترین، تأثیرگذارترین و محبوب‌ترین چهره‌های ادبیات کلاسیک ایران و حتی ادبیات جهان است. او با دو اثر جاودان، عالم‌گیر و بی‌همتای خود، یعنی گلستان همیشه بهار و بوستان سرسبز، نه تنها جایگاهی رفیع، ممتاز، بی‌بدیل و منحصربه‌فرد در تاریخ ادبیات فارسی و جهان برای خود کسب کرده است، بلکه به عنوان معلمی دلسوز، روانشناسی ژرف‌نگر، جامعه‌شناسی دقیق، سیاست‌مداری تیزبین و حکیمی فرزانه، انسان‌دوست و جهان‌دیده، راه و رسم یک زندگی سعادتمندانه، اخلاقی، متعادل، معنادار و سرشار از پویایی را به انسان‌ها در تمام اعصار، قرون و فرهنگ‌ها می‌آموزد و چراغ راه آنان در مسیر پرپیچ‌وخم، پر از چالش و سرشار از فرصت زندگی فردی و اجتماعی می‌شود.

۱. گلستان: باغی از نثر آراسته، طنز شیرین و حکمت‌های کاربردی برای زندگی

گلستان شیخ اجل سعدی شیرازی، با نثر آهنگین، مسجع، موزون، موجز، روان، فصیح، بلیغ و در عین حال بسیار قدرتمند، هنرمندانه، خلاقانه، دلنشین و زیبای خود، یکی از شاهکارهای بی‌بدیل، بی‌رقیب، تکرارنشدنی و جریان‌ساز زبان و ادب فارسی و حتی یکی از برجسته‌ترین، تأثیرگذارترین و ماندگارترین نمونه‌های نثر هنری و تعلیمی در ادبیات جهان به شمار می‌رود. سعدی در این کتاب گران‌سنگ، انسان‌ساز، همیشه‌تازه و جهان‌پسند، با بهره‌گیری هوشمندانه، خلاقانه، ظریف، هنرمندانه و استادانه از حکایات کوتاه، پندآموز، دلنشین، جذاب، به‌یادماندنی و اغلب طنزآمیز، نغز، شیرین و کنایه‌دار، عمیق‌ترین، پیچیده‌ترین، ظریف‌ترین، کاربردی‌ترین و ضروری‌ترین مفاهیم اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، تربیتی، روانشناختی، عرفانی و انسانی را به شیوه‌ای بسیار روان، قابل فهم، ملموس، جذاب، دلپذیر و تأثیرگذار به خواننده خود منتقل می‌کند و او را به تفکر، تأمل، خودکاوی و اصلاح رفتار وامی‌دارد. هر حکایت گلستان، گویی یک کلاس درس فشرده، موجز اما پرمحتوا، عمیق و کاربردی برای یک زندگی بهتر، متعادل‌تر، اخلاقی‌تر، انسانی‌تر، موفق‌تر و معنادارتر است؛ از آداب صحیح، حکیمانه، سنجیده و مبتنی بر احترام متقابل در معاشرت با طبقات مختلف مردم و اهمیت و ضرورت سکوت به‌موقع، سخن به‌جا، سنجیده، مستدل و تأثیرگذار گرفته تا نقد صریح، شجاعانه، هوشمندانه، بی‌پروا و در عین حال هنرمندانه، ظریف، غیرمستقیم و سازنده قدرت‌طلبی، استبداد، ریاکاری، تزویر، تملق، چاپلوسی، ظلم، بیداد، تبعیض، فساد، رشوه‌خواری و نادانی حاکمان، قدرتمندان و صاحبان منصب. ادبیات کلاسیک ایران بدون درخشش بی‌مانند، خیره‌کننده، جاودانه و انسان‌ساز گلستان سعدی، بی‌شک یکی از گران‌بهاترین، نایاب‌ترین، تأثیرگذارترین و محبوب‌ترین گوهرهای خود را کم خواهد داشت و به این درجه از کمال و جامعیت نمی‌رسید.

چرا بازخوانی و تأمل در شاهکارهای گران‌سنگ ادبیات کلاسیک ایران در عصر دیجیتال، هوش مصنوعی و شبکه‌های اجتماعی یک انتخاب هوشمندانه، یک ضرورت فرهنگی و یک نیاز وجودی است؟

در دنیایی که با سرعت سرسام‌آور، حیرت‌انگیز و گاه نگران‌کننده فناوری‌های نوین اطلاعاتی، ارتباطی و دیجیتال در حال تغییر، تحول و دگرگونی است و ارزش‌های مادی، سطحی و زودگذر گاه بر ارزش‌های معنوی، اخلاقی، انسانی و پایدار سایه می‌افکنند و انسان معاصر را با بحران‌های هویتی، معنایی و وجودی مواجه می‌سازند، رجوع به گنجینه گران‌بها، انسان‌ساز و همیشه‌سبز ادبیات کلاسیک ایران نه تنها یک انتخاب از سر تفنن، علاقه‌مندی صرف به گذشته یا یک فعالیت آکادمیک و تخصصی، بلکه یک ضرورت فرهنگی، فکری، روحی و حتی وجودی برای انسان امروز و به ویژه برای نسل جوان است. دلایل متعددی برای این ضرورت انکارناپذیر، حیاتی و چندوجهی وجود دارد:

۱. بازیافتن هویت اصیل و اتصال مجدد به ریشه‌های عمیق فرهنگی در جهان متکثر، پرآشوب و گاه بی‌هویت امروز

در عصر جهانی‌شدن فزاینده، تبادل سریع، گسترده و گاه بی‌رویه اطلاعات و فرهنگ‌ها، و همچنین احساس بیگانگی، سرگشتگی و بحران هویت که بسیاری از جوامع و افراد، به خصوص نسل جوان، با آن دست به گریبان هستند، شناخت دقیق، عمیق و همه‌جانبه و همچنین برقراری ارتباطی زنده، پویا و معنادار با ریشه‌های اصیل فرهنگی و هویت ملی، اهمیت، ضرورت و اولویتی حیاتی، انکارناپذیر و استراتژیک پیدا می‌کند. ادبیات کلاسیک ایران، به عنوان یکی از مهم‌ترین، غنی‌ترین و قابل اعتمادترین منابع شناخت این هویت و ریشه‌ها، به ما کمک می‌کند تا درک عمیق‌تر، دقیق‌تر، مستندتر و همه‌جانبه‌تری از تاریخ پرفراز و نشیب و پر از تجربه، فرهنگ غنی، چندهزارساله و انسان‌ساز، زبان شیوای فارسی به عنوان دومین زبان کلاسیک جهان اسلام و یکی از ارکان اصلی هویت ملی، و همچنین ارزش‌ها، باورها، جهان‌بینی و آرمان‌هایی که هویت ملی، فرهنگی و تاریخی ما را در طول قرون و اعصار متمادی شکل داده‌اند، به دست آوریم و با اعتماد به نفس، آگاهی، بینش، اصالت و قدرت بیشتری در دنیای متکثر، پیچیده، پرچالش و گاه بی‌هویت و سردرگم‌کننده امروز حضور یابیم، نقش‌آفرینی کنیم و به عنوان یک ایرانی بافرهنگ و یک شهروند مسئولیت‌پذیر جهانی، به ساختن آینده‌ای بهتر برای خود، جامعه و جهان کمک نماییم.

نتیجه‌گیری: ادبیات کلاسیک ایران، میراثی پویا، انسان‌ساز و آینده‌نگر برای تمامی نسل‌ها و فرهنگ‌ها

ادبیات کلاسیک ایران تنها مجموعه‌ای از متون کهن، تاریخی، موزه‌ای و گرد و غبار گرفته متعلق به گذشته یا موضوعی صرفاً برای تحقیقات آکادمیک، دانشگاهی و تخصصی نیست؛ بلکه میراثی زنده، پویا، الهام‌بخش، انسان‌ساز، جهان‌شمول و متعلق به همه ما ایرانیان و حتی به کل جامعه بشری و تمامی فرهنگ‌های جهان است که می‌تواند همچون آفتابی پرفروغ، درخشان، زندگی‌بخش و امیدآفرین، مسیر پرپیچ‌وخم، گاه تاریک، پر از چالش و سرشار از ابهام زندگی امروز و فردای ما را روشن، گرم، هدایت، معنادار و سرشار از امید و پویایی کند. شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، گلستان و بوستان شیخ اجل سعدی شیرازی، مثنوی معنوی و دیوان شمس تبریزی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، غزلیات عالم‌گیر و آسمانی خواجه حافظ شیرازی و دیگر شاهکارهای بی‌بدیل، بی‌همتا، تکرارنشدنی و جاودانه این دوران طلایی، پرشکوه، انسان‌ساز و تمدن‌آفرین، نه تنها پنجره‌ای شفاف، گویا، بی‌واسطه، تمام‌نما و قابل اعتماد به سوی گذشته پرافتخار، فرهنگ غنی، چندهزارساله و انسان‌محور، اندیشه پویا، خلاق، ژرف و پرسشگر، و روح بلندپرواز، جستجوگر، کمال‌گرا و حقیقت‌جوی ما هستند، بلکه گنجینه‌ای تمام‌نشدنی، بی‌کران، بی‌بدیل، بی‌همتا و بی‌نظیر از خرد ناب و اصیل، زیبایی خیره‌کننده و مسحورکننده، اخلاق متعالی و کاربردی، معنویت ژرف و رهایی‌بخش، و انسانیت اصیل، جهان‌شمول و وحدت‌آفرین را به نسل امروز و تمامی نسل‌های آینده در سراسر جهان هدیه می‌دهند که در هر عصر، زمانه، مکان، فرهنگ و شرایطی ارزشمند، راه‌گشا، الهام‌بخش، زندگی‌ساز، تعالی‌بخش و امیدآفرین است. این میراث گران‌سنگ، بخشی از هویت جمعی ما و کلید فهم بسیاری از پیچیدگی‌های امروز است.

سوالات متداول (FAQ) در مورد ادبیات کلاسیک ایران

۱. آیا برای شروع مطالعه و درک اولیه آثار برجسته ادبیات کلاسیک ایران، مانند شاهنامه یا گلستان، نیاز به پیش‌زمینه تحصیلی خاصی در حوزه ادبیات یا تاریخ وجود دارد؟

خیر، به هیچ وجه چنین پیش‌شرطی برای ورود به دنیای شگفت‌انگیز ادبیات کلاسیک ایران وجود ندارد. اگرچه داشتن پیش‌زمینه تحصیلی مرتبط می‌تواند به درک برخی ظرایف، نکات دقیق ادبی، یا زمینه‌های تاریخی و اجتماعی شکل‌گیری این آثار کمک بیشتری کند و عمق بیشتری به تحلیل و تفسیر آن‌ها ببخشد، اما برای لذت بردن از پیام‌های انسانی جهان‌شمول، داستان‌های جذاب، شخصیت‌های ماندگار، و حکمت‌های نهفته و آموزنده در بسیاری از شاهکارهای بی‌بدیل این گنجینه، کنجکاوی، علاقه، گشودگی ذهن، حوصله، و تمایل به یادگیری، تجربه و تأمل، به مراتب مهم‌تر و کافی‌تر است. بسیاری از آثار بزرگ و نامدار ادبیات کلاسیک ایران، به خصوص آثاری چون گلستان و بوستان سعدی یا داستان‌های اصلی، روان‌تر، شناخته‌شده‌تر و پرکشش‌تر شاهنامه فردوسی، دارای پیام‌های انسانی بسیار روشن، قابل فهم و جهان‌شمول و همچنین روایت‌های بسیار جذاب، دلنشین، هیجان‌انگیز و پر از ماجرا هستند که برای عموم مردم با هر سطحی از دانش، تحصیلات، سن و پیش‌زمینه فرهنگی قابل فهم، قابل ارتباط، لذت‌بخش، آموزنده و الهام‌بخش هستند. انتخاب و شروع مطالعه با استفاده از نسخه‌های ساده‌شده و روان، یا آثاری که دارای شرح، توضیحات، معانی واژگان و نکات دستوری کافی و مناسب برای خواننده امروزی هستند، می‌تواند بسیار مفید، موثر و راهگشا باشد و به تدریج علاقه، توانایی و اعتماد به نفس شما را برای مطالعه آثار پیچیده‌تر، عمیق‌تر و چالش‌برانگیزتر این حوزه افزایش دهد.

۲. شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی را باید بیشتر به عنوان یک منبع دقیق و قابل استناد برای تاریخ ایران باستان در نظر گرفت یا یک شاهکار بی‌بدیل ادبی، حماسی و اسطوره‌ای که حامل پیام‌های عمیق، چندلایه، ماندگار و فراتاریخی اخلاقی، فرهنگی و هویتی برای ایرانیان و جهانیان است؟

شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی، در وهله اول و پیش و بیش از هر چیز دیگر، یک شاهکار بی‌بدیل، بی‌همتا، تکرارنشدنی و جریان‌ساز ادبی، یک حماسه ملی سترگ، شکوهمند، پر افتخار و هویت‌بخش، و یک گنجینه گران‌بها، نایاب، بی‌کران و سرشار از داستان‌ها، افسانه‌ها، و به ویژه اسطوره‌های کهن، بنیادین، ریشه‌دار و هویت‌ساز ایرانی است که بر پایه روایات شفاهی و مکتوب پیش از خود (مانند خدای‌نامک‌ها، داستان‌های پهلوانی پراکنده، و سایر منابع تاریخی و اساطیری که متاسفانه امروزه بسیاری از آن‌ها یا به طور کامل از میان رفته‌اند یا تنها بخش‌های ناقصی از آن‌ها باقی مانده است) و با هنرمندی، خلاقیت، نبوغ، ژرف‌اندیشی و زبان‌آوری منحصربه‌فرد، شگفت‌انگیز و بی‌نظیر فردوسی بزرگ شکل گرفته، سامان یافته و به نظم شیوای فارسی درآمده است؛ نه یک تاریخ‌نگاری دقیق، علمی، مستند، عینی و مدون به معنای امروزی، آکادمیک و مدرن کلمه که صرفاً به ثبت و ضبط وقایع گذشته بپردازد. اگرچه ممکن است رگه‌ها، نشانه‌ها و بازتاب‌هایی از واقعیات و رویدادهای تاریخی یا نام‌های پادشاهان، دودمان‌ها و شخصیت‌های واقعی (به خصوص در بخش تاریخی مربوط به دوران پرفراز و نشیب و پرماجرای اشکانیان و به ویژه ساسانیان که به پایان شاهنامه نزدیک‌تر است) در لابه‌لای داستان‌ها، حماسه‌ها و روایات آن یافت شود و بتوان برخی از آن‌ها را با منابع تاریخی، باستان‌شناسی و زبان‌شناسی دیگر تطبیق داد و مورد بررسی قرار داد، اما باید توجه داشت که هدف اصلی، اساسی، بنیادین و غایی فردوسی از سرودن این اثر عظیم، سترگ، جاودانه و انسان‌ساز، نه تاریخ‌نگاری صرف، وقایع‌نگاری یا ارائه یک گزارش دقیق، خطی و مستند از گذشته‌های دور و نزدیک ایران، بلکه حفظ، احیا، بازآفرینی و جاودانه‌سازی هویت فرهنگی، ملی، تاریخی و زبانی ایران‌زمین، پاسداری از زبان شیوای فارسی به عنوان یکی از ارکان اصلی و جدایی‌ناپذیر این هویت در یکی از حساس‌ترین، بحرانی‌ترین، پرآشوب‌ترین و سرنوشت‌سازترین مقاطع تاریخی ایران، و همچنین انتقال و آموزش مفاهیم والای پهلوانی، جوانمردی، آزادگی، سلحشوری، اخلاق، خردورزی، دادگری، میهن‌دوستی، انسان‌گرایی و حکمت عملی از طریق روایت هنرمندانه، جذاب، پرکشش، تأثیرگذار، نمادین و چندلایه این داستان‌های شکوهمند، پرفراز و نشیب، سرشار از حکمت، آکنده از آموزه‌های زندگی‌ساز و مملو از شخصیت‌های پیچیده، چندبعدی و به‌یادماندنی بوده است. بنابراین، شاهنامه را باید بیشتر و پیشتر به عنوان گنجینه گران‌بهای اساطیر، حماسه ملی، هویت فرهنگی و خرد جاودان ایران و یکی از درخشان‌ترین، تأثیرگذارترین، ماندگارترین و انسان‌سازترین قله‌های رفیع ادبیات کلاسیک ایران و حتی یکی از ارکان مهم میراث ادبی و فرهنگی بشریت نگریست و از آن بهره‌های معنوی، فرهنگی، هویتی و اخلاقی عمیق و پایدار برد.

منبع: پرداد خبر

پربازدیدترین ها